«زندگی، انسان و زمین» سرنوشت اثر را مشخص میکند
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۷۳۵۹۲
محمد قاسمیپور بیان کرد: نویسنده زندگینامه باید زندگی انسان را با تمام فراز و فرودها و نقاط تکوینش بشناسد. اگر این موارد مدنظر قرار نگیرد، زندگیها همه معمولی میشوند.
به گزارش مشرق، نشست نقد و بررسی کتاب «گمشده مجنون؛ زندگینامه سردار شهید محمدرضا کارور»، با حضور مریم عباسی جعفری؛ نویسنده کتاب، محمد قاسمیپور؛ منتقد و جواد کلاته عربی با اجرای میثم رشیدی مهرآبادی در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار و بهصورت زنده از تلویزیون اینترنتی کتاب به نشانی ketab.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کتابی درباره شهدا به نگارش درنمیآید، مگر با عنایت و کمک خودِ شهید
در ابتدای این نشست، مریم عباسی جعفری با بیان اینکه فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا، کمتر از شهادت نیست، گفت: کتابی درباره شهدا به نگارش درنمیآید، مگر با عنایت و کمک خودِ شهید. کتاب «گمشده مجنون» نیز با عنایت سردار شهید محمدرضا کارور؛ فرمانده گردان مالک اشتر نوشته شد.
وی ادامه داد: این کتاب با محوریت سبک زندگی و سیره این شهید بزرگوار به نگارش درآمد، اما در آن از دیگر شهدای گرانقدر انقلاب اسلامی همچون شهید مهدی خندان، شهید عراقی، شهید عباس ورامینی و شهید شاهمرادی نیز یاد شده است. آشنایی من با شهید محمدرضا کارور به سنین ۱۵ یا ۱۶ سالکی بازمیگردد. تا آن زمان در چنین حال و هوایی نبودم تا اینکه مادرم به بیماری سختی دچار شد و برای اینکه شفای مادرم را از شهدا بگیرم، با کاروان راهیان نور همراه شدم و در دوکوهه برای نخستینبار تمثال شهید کارور را دیدم و همانجا به ایشان توسل جستم و بعد از چند هفته نیز مادرم شفای کاملش را بهدست آورد. پس از آن تصمیم گرفتم در کلاسهای نویسندگی شرکت کنم که یکی از اساتید آقای رحیم مخدومی بودند و قصد داشتند کتابی درباره شهید کارور بنویسند.
این نویسنده تصریح کرد: انجام این کار برای نشر رسول آفتاب، به من سپرده شد و تعدادی مصاحبه در اختیارم قرار گرفت که خیلی کم بود و شاید تنها پاسخگوی ۱۰ درصد کار بود. با نشر ۲۷ بعث تماس گرفتم و درخواست کردم اطلاعاتی در اختیارم بگذارند، اما مطرح شد که اگر اطلاعات ارائه شود، باید کتاب را برای نشر ۲۷ بعثت بنویسم. تا آن زمان درباره هیچ نخبه جنگی کتابی نوشته نشده بود. مصاحبهها را از نشر ۲۷ بعثت دریافت کردم و با همکاری خانم زکیزاده تعدادی مصاحبه جدید نیز گرفتیم. ابتدا با مادر شهید صحبت کردم که اطلاعات خوبی از قبل از تولد محمدرضا و همچنین دوران زندگی فرزند شهیدش در اختیار ما قرار داد. ایشان بعدها آلزایمر گرفتند و یک ماه از قبل از چاپ کتاب نیز چشم از دنیا فرو بستند. همسر شهید محمدرضا کارور به این دلیل که تنها مدت کوتاهی با شهید زندگی کرده بود، ابتدا مایل به انجام مصاحبه نبود و پس از یک ماه رفتوآمد به منزل ایشان و پیگیری، پذیرفتند که این کار انجام شود. از همان زندگی کوتاه، خاطرات خوبی از سوی ایشان مطرح شد. دوست داشتم که حتما در این کتاب ردپای اعضای خانواده شهید ملموس باشد. لذا در گفتوگو با خواهرها، همسایهها و اهالی روستا نیز اطلاعات خوبی بهدست آمد.
مریم عباسی جعفری همچنین گفت: هنگامی که به مصاحبه با همرزمان شهید رسیدم، دوران کرونا بود و لذا یک سری از مصاحبهها و اطلاعات را تلفنی یا از طریق فضای مجازی دریافت کردم. البته تعدادی از همرزمان شهید نیز پیش از این از دنیا رفته بودند. پس از جمعآوری اطلاعات، کار نوشتن را آغاز کردم که در جریان نگارش نیز به دلایل مختلف چندینبار مشاور کار تغییر کرد. پس از چندی در یک کارگاه آموزشی با آقای سرهنگی آشنا شدم که ایشان پیشنهاد کردند با توجه به اینکه نخستین کارم است، آنرا بهصورت «منِ راوی» بنویسم. با این توصیه، کتاب را به روایت همسر شهید نوشتم و کار را در ۳۵۰ صفحه به انتشارات ۲۷ بعثت تحویل دادم، اما عنوان شد که با این مدل روایت امکان چاپ کتاب را ندارند، لذا از ابتدا اینبار بهصورت روایت «سوم شخص» نگارش کتاب را انجام دادم و مشاوره نهایی کار نیز با آقای گلعلی بابایی بود.
وی در پایان افزود: دلیلم برای انتخاب قالب داستانی در این کتاب، توصیه مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) مبنی بر این بود که برای ماندگاری بیشتر، آثار در حد امکان در قالب داستانی نوشته شوند.
توجه به مفاهیم «زندگی»، «انسان» و «زمین» در نگارش زندگینامه داستانی
در ادامه، محمد قاسمیپور بهعنوان منتقد در این نشست بیان کرد: اگر دوست، همکار، مدرس یا یک کارشناس زبده پس از پایان نگارش، کار را ببینند و نظراتشان را بیان کنند، خیلی مفید و سازنده است، اما در مسیر نگارش از طراحی، تأمل در ایده تا دست به قلم شدن و تعیین ساختار، تعدد مشاوران مشکل ایجاد میکند و بهتر است از مشاور واحدی کمک بگیریم. نگارش ابتدایی با یک زاویه دید و تغییر دوباره و نگارش جدید با زاویه دیدی دیگر که نتیجه تغییر مشاور و ناشر اثر بوده، نویسنده را اذیت میکند. سعی کنید در کارهای بعدی از ابتدا از یک شخص زبده و مورد اعتماد بهعنوان مشاور کمک بگیرید. البته در پایان کار هرچه نظرات بیشتری را جویا شویم، ارزشمند و مفید است.
وی درباره ساختار فیزیکی کتاب گفت: کتاب حجم زیادی دارد، ولی صحافی آن ضعیف است. در کل از حیث انتخاب نوع کاغذ و نحوه چاپ، با وجود صفحات زیاد، کتاب خوشدست است. روی عنوان کتاب نیز میتوان تأمل کرد؛ کلمه مجنون هم اشاره به جزیرهای در جنوب کشور و انجام عملیاتهایی در آن منطقه دارد و هم دارای بار ادبیاتی با معنای دلدادگی و عاشقی است. نکته دیگر مربوط به صفحه فهرست است که بالای این صفحه مزین به تصویری از دیدار خانواده شهدا با مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) است. درباره اینکه صفحه فهرست مزین به عکس باشد یا از چنین تصویری استفاده شود، نمیدانم نظر تیم هنری، ناشر یا نویسنده بوده است. البته خیلی معمول نیست که فهرست با تصویر همراه باشد، ولی وحی منزل هم نیست که اینگونه نباشد. نکته دیگر درباره فهرست اینکه، عنوان فصل پنجم به اشتباه سه بار برای فصلهای ۵ تا ۷ تکرار شده است.
این کارشناس و منتقد ادبی با تأکید بر اینکه فهرست را باید بخشی جدی و زنده از متن بدانیم و روی آن وقت بگذاریم، افزود: از عناوین هفت فصل، تقریبا پنج فصل عناوین واقعگرا مانند عملیات خیبر دارند؛ عناوینی عاری از هرگونه جنبههای ادبی و نمادین. اما عنوان دو فصل «نفسهای آخر زمستان» و «غوغایی در دل» کاملا با دیگر فصلها متفاوت است؛ میشد روی یکدستسازی عناوین کمی تأمل کرد. درباره عناوین غیراصلی یا سرفصلها نیز گفتنی است که برخی از عناوین بسیار طولانی است که بهتر بود کوتاهتر و موجز انتخاب میشدند یا اینکه برخی از عناوین سرفصلها تکراری هستند. گاهی فرصت خوانش کامل یک اثر را نداریم و فقط آن را تورق میکنیم، اما معمولا فهرست را حتی اگر چندین صفحه باشد، میبینیم. نباید نگارش فهرست به ناشر واگذار شود، چون همبستگی و دلبستگی نویسنده با متن را ندارد.
قاسمیپور در ادامه با اشاره به موضوع تقدیمنامه و تقدیرنامه، اظهار کرد: همیشه سعی کنید تقدیمنامه کوتاه و موجز باشد. در ادبیات و هنر، کمگویی و گزیدهگویی اصل است. معمولا تقدیرنامه به یک یا دو نفر تقدیم میشود، ولی میتوان گفت موضوعی سلیقهای و دلی است. تقدیمنامه، مقدمه و فهرست، نخستین قدمگاهها برای قضاوت مخاطب نسبت به متن اثر است، لذا هیچ نقصان و لغزش احتمالی در این بخشها پذیرفته نیست. در مقدمه باید سلیس و روان بگوییم چه کردهایم و خواننده باید منتظر چه چیزی باشد. از متن مقدمه یک کتاب درباره زندگینامه یک سردار شهید، باید کارکردی متعارف طلب کنیم. میزان پایبندی به حقیقت و وفاداری به روایتها باید در مقدمه دیده شود.
وی در بخش دیگری از نقد خود بر کتاب «گمشده مجنون»، گفت: کسانی که به حوزه نوشتن زندگینامه ورود میکنند، خوب است که در پیشنیازهای کار ابتدا روی سه مفهوم مطالعه و شناخت داشته باشند، بعد دست به انجام مصاحبه و نگارش بزنند. این سه مفهوم عبارتند از: زندگی، انسان و زمین. این سه مفهوم زیروبمهای زیادی دارند و در زندگینامه داستانی هم مانند رمان، این سه واژه سرنوشت اثر را مشخص میکنند. در قرآن کریم، معرفتها و شناختهایی که ارائه شده بیشتر یا درباره نحوه زندگی یا در زمینه طبیعت و رویش و انسان است.
این منتقد ادبی ادامه داد: انسان واقعا واژه پیچیدهای است. کسی که میخواهد زندگینامه بنویسد باید انسان مدنظرش را بازنمایی کند که برای این کار نیاز به مهمات دارد. نویسنده زندگینامه باید زندگی انسان را با تمام فراز و فرودها و نقاط تکوینش بشناسد. اگر این موارد مدنظر قرار نگیرد، زندگیها همه معمولی میشوند. در بسیاری موارد در زمینه نگارش زندگینامه شهدا، وقتی شروع به نوشتن میکنیم، پس از چند صفحه با مطالعه روش و سیره زندگی آن شهید، خواننده به این نتیجه میرسد که شهید مجبور بوده این راه را برود، درحالیکه همه شهدا در زندگی مانند دیگر انسانها، حق انتخاب و فرصتهایی دارند.
قاسمیپور با اشاره به برخی اشکالات و کاستیها در متن کتاب، افزود: یکی از اشکالات مربوط به موضوع سربازی شهید است. دوران سربازی بهعنوان یک نقطه مهم در زندگی مردان محسوب میشود که در این کتاب فقط در چندین صفحه ماجرای سرباز فراری بودن شهید مطرح و دنبال میشود و از یکجایی به بعد موضوع رها شده است. همچنین مقطع نامزدی نیز در زندگی ما انسانها، مهم و خاطرهانگیز است که در این اثر مشخص نیست قصه این عاشقی و خواستگاری از کجا شروع شده و نقطه آغاز آن کجاست.
وی همچنین با بیان اینکه باید به قالبها و سبکهای نوشتاری احترام بگذاریم، اظهار کرد: سبک نگارش زندگینامه کاملا با رمان تفاوت دارد. در رمان کنار آدمهایی که خلق میکنیم هستیم و گاهی فرصت میدهیم که شخصیتها خودشان حرف بزنند و خود را معرفی کنند. اما در زندگینامه مانند این کتاب، قالبی که برای روایت انتخاب شده باید بر محمدرضا تمرکز داشته باشد.
این نویسنده و منتقد ادبی درباره تعیین بازه زمانی انتخاب شده برای روایت این داستان، ادامه داد: کار از میانههای دهه ۲۰ زمانی که پدر محمدرضا از خدمت سربازی به روستا بازمیگردد، شروع شده و تا حدود سال ۱۴۰۰ ادامه مییابد؛ حریف این دوره زمانی طولانی شدن، قدری سخت است. با انتخاب این بازه، باید دهههای ۲۰ و ۳۰ را هم بشناسید. بهعنوان مثال چطور میتوان یکی از روستاهای دورافتاده با شرایط دشوار زندگی آنهم در آن سالها را تصور کرد. یا در جایی دیگر از متن ذکر شده که وقتی محمدرضا به دنیا آمد، همان زمان صدای اذان از مسجد پخش شد. مطمئن هستم که در آن سالها مسجدها آنهم در روستاهای دورافتاده برق نداشتند که صدای اذان مثلا از بلندگوی مسجد پخش شود. بهتر بود ماجرا از همان سال ۱۳۳۶ زمانی که خانواده منتظر تولد فرزند دوم بودند، آغاز میشد.
باید قالب سوژهها را بفهمیم و آنها را روایت کنیم
در بخش دیگری از نشست، جواد کلاته عربی نیز در سخنانی کوتاه گفت: درباره بانوانی که درباره جنگ مینویسند یا مردانی که درباره مادران شهدا مینویسند، جای بحث وجود دارد. هر کسی خارج از جنسیت خود وقتی به این موضوعات ورود پیدا میکند، باید قواعد کار را بشناسد. نباید چون زن یا مرد است از انتظاراتی صرفنظر کنیم. کسی که قرار است به موضوعی بپردازد، ابتدا باید ابعاد آن را احصاء کرده و بعد متناسب با آن بنویسد. باید قالب سوژهها را بفهمیم و آنها را روایت کنیم.
وی همچنین بیان کرد: باید ببینیم تواناییهای ما متناسب با موضوع هست یا نه؟ شاید گاهی بانوان نویسنده نتوانند حق مطلب را درباره موضوع جنگ ازجمله عملیاتها بهجا آورند و در نقطه مقابل نیز ممکن است آقایان نویسنده گاهی نتوانند بهدرستی حق مطلب را درباره مادران و همسران شهدا ادا کنند. البته در پایان کارشناسان باید کتاب را بخوانند و درباره این موضوع نظر بدهند.
منبع: مشرق
کلیدواژه: تیم ملی ایران قیمت شهید عراقی رحیم مخدومی قرآن کریم مقام معظم رهبری شهید کارور شهید محمدرضا کارور جواد کلاته عربی شهید عباس ورامینی گلعلی بابایی مالک اشتر انسان مشرق خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت شهید محمدرضا کارور زندگی نامه قاسمی پور فصل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۷۳۵۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
صنعت نشر هند برای تولید کتابهای صوتی با هوش مصنوعی آماده میشود
هندوستان در این دوره از نمایشگاه به عنوان مهمان ویژه قرار است صنعت نشر خود را به ایرانیان معرفی کند. جریان نشر در هندوستان به دلیل وجود زبانهای بومی گوناگون از تنوع خاصی برخوردار است. هندوستان به دلیل پیشینه تاریخی و همچنین روابط فرهنگیاش با ایران محتوای بسیاری برای ارائه به ایرانیان دارد. اما این صنعت اکنون در حوزه تکنولوژی نیز در حال آزمودن ایدههایی است که میتواند برای ایرانیان کارآیی داشته باشد. متنی که در ادامه میخوانید، با ترجمه و تالیف مارال توکلی یکی از این ایدهها را معرفی میکند:
صنعت نشر هند امکانات تولید کتابهای صوتی هوش مصنوعی را بررسی میکند، ناشران آماده حضور در این عرصه هستند، اما صداپیشگان و خوانندگان تردید دارند.
مدیسون مردی را توصیف میکند که به یک منظره زیبا نگاه میکند. صدای آهسته و بافتدار مدیسون هنگام توصیف آن منظره دلفریب بالا و پایین میشود. او کمی مکث میکند تا کمی تعلیق ایجاد شود، سپس وارد نقطه اوج میشود.
مدیسون یک انسان نیست، بلکه یک «راوی دیجیتال» است که Apple Books بهطور خاص برای ژانرهای داستانی و عاشقانه ایجاد کرده است. برخی دیگر از راویان دیجیتالی موجود در این فهرست عبارتند از «جکسون» معمولی و دوستانه، «هلنا» سخت و ترسناک و «میچل» خشک اما استادانه.
اپل بوکز در وبسایتش، راویهای دیجیتالی خود را به عنوان راهی برای کمک به نویسندگان مستقل و نویسندگانی که آثارشان توسط ناشران کوچکتر منتشر شده، پیشنهاد میکند، چرا که با موانعی مانند سردرگمی فنی و هزینههای بالا مواجه نمیشوند.
وقتی این خبر در جامعه صداپیشگی پخش شد، واکنشهای منفی بسیاری را برانگیخت، حتی زمانی که اپل بوکز به خوانندگان اطمینان داد که «به رشد فهرست کتابهای صوتی با روایت انسان ادامه خواهد داد.»
به نظر میرسد «راوی هوش مصنوعی» موضوعی مرتبط با ایالات متحده آمریکا یا اروپا محور بهنظر برسد، اما کتابهای دیجیتال یا روایت شده با هوش مصنوعی ممکن است از لپتاپها و تلفنهای هوشمند هندیها دور نباشند.
آنانت پادمانابهان؛ مدیرعامل «هارپر کالینز» هند، گفته است که آنها درحال حاضر درحال «نمونهگیری» از راویان هوش مصنوعی برای کتابهای صوتی هستند، اما هنوز صدایی که دوست داشته باشند پیدا نکردهاند. او معتقد است که هوش مصنوعی میتواند به تولید کتابهای صوتی بیشتر و صرفهجویی در زمان کمک کند.
پادمانابهان گفت: «میتوانم به شما بگویم، شما تفاوت خوانش توسط هوش مصنوعی و انسان را نمیدانید.» «این جایی است که به آن میرسد تا زمانی به شما بگویم که این توسط هوش مصنوعی روایت شده است» (یا) «این روایت انسان است»، فکر نمیکنم متوجه شوید. در روایتهای غیرداستانی و جاهای دیگر، فکر نمیکنم مهم باشد. فکر میکنم در داستانها مهم است که روایت کجا مکث میکند، جایی که راوی چیزهای بیشتری را به ارمغان میآورد.»
وی افزود که راویهای هوش مصنوعی انتشار سریعتر کتابهای ترجمه شده را نیز امکانپذیر میکنند.
نویسندگان چه فکری میکنند؟
خوانندگان و نویسندگان نگران پیامدهای اجتماعی جریان اصلی کتابهای روایت شده توسط هوش مصنوعی هستند و صداپیشگان فرصتهای شغلی را از دست میدهند. متخصصان همچنین میترسند که کتابهای صوتی که قبلا توسط آنها روایت شده است، بدون رضایت آنها برای آموزش ابزارهای هوش مصنوعی که میتواند جایگزین آنها شود، استفاده شود.
با درنظر گرفتن این موضوع، آیا خوانندگان و نویسندگان هندی از کتابهای روایت شده توسط هوش مصنوعی حمایت میکنند؟
میمی موندال، نویسنده هندی داستانهای علمی تخیلی و فانتزی، گفت که از مفهوم کتابهای روایت شده با هوش مصنوعی و شکل آینده علمی-تخیلی اطراف او «بسیار هیجان زده» است. با این حال، او اعتراف کرد که اگر جایگزین انسانی وجود داشته باشد، چنین کتابهایی را توصیه یا خریداری نمیکند.
ازنظر فنی این تقصیر هوش مصنوعی نیست. فقط این است که ما آن را به چنین دنیای نابرابری میآوریم و آن را به وسیله دیگری برای ظلم تبدیل میکنیم.
رش سوزان، نویسنده و ویراستار، که کتابها را در وبلاگ The Book Satchel مرور میکند، گفت که به کتابهای صوتی زیادی گوش میدهد، اما راویهای هوش مصنوعی/دیجیتال را «رباتیک و بی جان» میداند. او همچنین گفت که با بازبینی کتابهایی که توسط راویهای دیجیتال خوانده میشود، موافقت نمیکند.
خانم سوزان در بیانهای ایمیلی گفت: «من راوی دیجیتالی را به اندازه کافی خوب نمیدانم که با صداپیشگانی که میتوانند جزئیات احساسات را از طریق آهنگ و سبک خواندن خود برانگیزند رقابت کنند. بنابراین، نظر کلی من درمورد کتاب تغییر میکند. امیدوارم روی این تمرکز کنیم که فناوری جدید چگونه میتواند به ما در انجام سریعتر و آسانتر کمک کند، و به دنبال راههایی نباشیم که در آن کار انسان کم ارزش شده و قابل تعویض باشد.»
از منظر یک منتقد، خانم سوزان نگران بود که راوی دیجیتال عاملی است که میتواند بر موفقیت یا عدم موفقیت یک کتاب تأثیر بگذارد.
او هشدار داد: «یک کتاب خوب میتواند به یک کتاب صوتی متوسط در دست یک راوی بد تبدیل شود.»
خانم موندال همچنین به طنز جایگزینی هوش مصنوعی با نیروی انسانی اشاره کرد و گفت که حتی با ارزانتر شدن فرآیندهای تولید و ارزان شدن کتابها، مردم شغل خود را از دست میدهند.
وی اشاره کرد: «من میتوانم ببینم مطبوعات کوچک و نویسندگان به حاشیه رانده شده چگونه میتوانند از نیروی کار هوش مصنوعی سود ببرند، و من از آنها به خاطر استفاده از این فرصت کینهای ندارم. ما نباید انتظار داشته باشیم که عدالت اجتماعی بر دوش ضعیفترین اعضای جامعه ما بیاید. این نویسندگانی مانند من هستند که میتوانند درمورد این موضوع موضع بگیرند و حرفه خود را از دست ندهند.»